عرش سبحان

  • خانه
  • تماس  

شهید گمنام

06 اردیبهشت 1393 توسط عرش سبحان

پشتیبان ولایت تا شهادت  

روزهای آخر عملیات خیبر بود .پیرمرد صورت و دهانش مجروح  شده وافتاده بود .

 

حجم آتش دشمن به قدری وسیع بود کهکسی قادر به کمک نبود . همانجا در دام بعثی ها افتادیم .

 

 

پیرمرد تا مدتی نمیتوانست غذا بخورد . اما خیلی به  بچه ها روحیه می داد .با دیدن او فراموش  می کردیم که اسیر جنگیم .

صبح ها بعد از نماز می نشست ودعا می کرد . معنویتش خیلی بالا بود .یک روز عراقی ها ریختند داخل و همه رو زدند !

به پیرمرد گفتند :تو اینجا چه میخوانی ؟ گفت : دعا می کنم . گفتند : چه دعایی ؟ !

گفت ک به کوری چشم دشمنان به امام خمینی رهبر عزیزم دعا میکنم.

بعد آن جمله دیگر او را ندیدیم …………..

گویی به وصال معشوقش پر کشیده بود .


 

 

 3 نظر

جناب عشق

06 اردیبهشت 1393 توسط عرش سبحان

* برای گناه نکردن برنامه ریزی کنید *

آیا برای این بی سرو سامانی خود ،برنامه و وقتی مشخص کرده اید ؟

آیا تصمیم گرفته ایم که روزی دیگر گناه نکنیم یا اینکه همین وضع را می خواهید ائامه دهید ؟

اگر نمی خواهید این وضع ادامه داشته باشد ،برای آن وقتی تعیین کنیم ،یک ماه ،شش ماه ،یک یا چند سال ،

خلاصه اگر بخواهیم تا زنده ایم گناه کردن را ادامه دهیم ،خطر ناک است ، پس حداقل حدی برای گناهمان تعیین کنیم .

رهنمودهای اخلاقی حضرت آیت الله بهجت

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

عرش سبحان

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس